ترجمه مقاله

ناآبادان

لغت‌نامه دهخدا

ناآبادان . (ص مرکب ) ناآباد. غیرمعمور. ویرانه . مقابل آبادان .رجوع به آبادان شود. || متروک . بی رونق .
ترجمه مقاله