ترجمه مقاله

نابرجایگاه

لغت‌نامه دهخدا

نابرجایگاه . [ ب َ] (ص مرکب ) نابجا. نه بجا. بیمورد. بی جا. بی موقع. نامناسب : لعنت بر تو باد و بر خواجه ات و نفرین بر من باد و برین سؤال نابرجایگاه . (سندبادنامه ص 902). واجب است مکافات مساعی نامحمود و تحریضات نابرجایگاه در باب او تقدیم کردن . (سندبادنامه ص 93).
ترجمه مقاله