ترجمه مقاله

نابیخته

لغت‌نامه دهخدا

نابیخته . [ ت َ /ت ِ ] (ن مف مرکب ) که بیخته نشده باشد. مقابل بیخته . رجوع به بیخته شود، آرد نابیخته : آرد جو را نابیخته طعام ساختند و خوردند. (انیس الطالبین ).
ترجمه مقاله