ترجمه مقاله

نابیوسیده

لغت‌نامه دهخدا

نابیوسیده . [ ب َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) غیرمنتظر. غیرمترقبه . انتظار نداشته : سلطان طغرل پادشاهی بود در آشیان دولت زاده و در خاندان اقبال نشو و نما یافته ملکی نابیوسیده بدو رسیده و کسوت ناکوشیده پوشیده . (راحةالصدور). هرآینه هر کار که عواقب آن در اوایل نااندیشیده ماند فتنه هائی که در ابتدا پیدا نیاید نابیوسیده توقع باید کرد. (جهانگشای جوینی ج 2 ص 99).
ترجمه مقاله