ترجمه مقاله

ناترس

لغت‌نامه دهخدا

ناترس . [ ت َ ] (ص مرکب ) بی خوف . (آنندراج ). بی ترس . (ناظم الاطباء). که نمی ترسد. متهور. ناترسنده . نترس .
- سَرِناترس داشتن ؛ بی باکی . جسارت . تهور.
|| سنگدل . بیرحم . (آنندراج ). بیرحم و سخت دل . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله