ترجمه مقاله

ناجایگاه

لغت‌نامه دهخدا

ناجایگاه . (ص مرکب ، اِ مرکب ) بی جا.(ناظم الاطباء). نابجا. که بجای خود نبود. ناجایگه . نه بجای خود. که بر مکان خود نباشد. در غیر موضع. بی مورد: ظلم ، به ناجایگاه نهادن چیزی را. (منتهی الارب ): و هر سخن را که بدانی از جایگاه آن سخن را دریغ مدار و به ناجایگاه ضایع مکن . (منتخب قابوسنامه ص 49). گفتم اگر پدر درستهای زر و سیم بیارد و پیش دختر و پسر بریزد ... و باز از پیش ایشان برگیرد وگوید... اگر همین ساعت شما را دهم به ناجایگاه خرج کنید. (کتاب المعارف ). || بیموقع. نه بموقع مناسب . بی هنگام . غلط گذاشته شده . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله