ترجمه مقاله

ناحل

لغت‌نامه دهخدا

ناحل . [ ح ِ ] (ع ص ) لاغر از بیماری یا از سفر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). لاغر. (شمس اللغات ). رقیق . هزیل . نزار. (مهذب الاسماء): جمل ناحل ؛ هزیل . (المنجد). شتر لاغر. (ناظم الاطباء). سیف ناحل ؛ رقیق . (المنجد). شمشیری که تیغه ٔ آن از بسیاری کار کردن باریک شده باشد. (ناظم الاطباء). ج ، نحول .
ترجمه مقاله