ترجمه مقاله

ناح

لغت‌نامه دهخدا

ناح . [ حِن ْ ] (ع ص ) ناحی . نحوی . رجل ناح ؛ مرد نحوی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کسی که نحو میداند. ج ، نُحاة. رجوع به نحو شود.
ترجمه مقاله