ترجمه مقاله

ناخل

لغت‌نامه دهخدا

ناخل . [ خ ِ ] (ع ص ) آن که می بیزد. (ناظم الاطباء). هذاالاسم لمن ینخل الدقیق . (سمعانی ). || ناخل الصدر؛ ناصح .(منتهی الارب ). ناصح و نصیحت کننده . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله