ترجمه مقاله

ناخن گرفته

لغت‌نامه دهخدا

ناخن گرفته . [ خ ُ ن ِ گ ِ رِ ت َ / ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) ناخنی که سرش را چیده باشند. (آنندراج ). ناخن کوتاه شده . ناخنی که آن را چیده و کوتاه کرده اند :
بی یاوری چه کار گشاید ز دست کس
از ناخن گرفته گره وا نمی شود.

میریحیی کاشانی (از آنندراج ).


- ناخن گرفته ٔ کسی نشدن ؛ قابل مقایسه با او نبودن .در برابر او پست و بی قدر بودن .
ترجمه مقاله