ترجمه مقاله

ناخوش حال

لغت‌نامه دهخدا

ناخوش حال . [ خوَش ْ / خُش ْ ] (ص مرکب ) ناخوش احوال . که سالم و تندرست نیست . که بیمار است . که در حال ضعف یا بیماری یا نقاهت است . || که شادمان و سردماغ نیست . غمگین . غمین . ملول . افسرده . نژند. ناشاد. مقابل خوشحال .
ترجمه مقاله