ناخوش داشتن
لغتنامه دهخدا
ناخوش داشتن . [ خوَش ْ / خُش ْ ت َ ] (مص مرکب ) نپسندیدن . پسند نکردن . خوش نداشتن . ناپسند شمردن . کراهت داشتن . استنکار. تسخط. تطهم . || تنغیص . ناگوار کردن . تباه کردن . مکدر کردن :
پیوسته غمت مرا مشوش دارد
عیش خوش من عشق تو ناخوش دارد.
پیوسته غمت مرا مشوش دارد
عیش خوش من عشق تو ناخوش دارد.
علیشاه بن سلطان تکش .