ترجمه مقاله

نادلپسند

لغت‌نامه دهخدا

نادلپسند. [ دِ پ َ س َ ] (ن مف مرکب ) که پسند دل نباشد. که دل آن را نپسندد. نادلپذیر. نامطبوع :
سهی سرو ترا بالا بلند است
ببالاتر شدن نادلپسند است .

نظامی .


جهان گرچه زیر کمند آمدش
نکرد آنچه نادلپسند آمدش .

نظامی .


|| نامقبول . مطرود. نکوهیده :
بر آزادگان نادلپسندم
گر این را ره دهم آن را ببندم .

وصال .


رجوع به نادلپذیر شود.
ترجمه مقاله