ترجمه مقاله

نارای

لغت‌نامه دهخدا

نارای . (ص مرکب ) (از: نا (نفی ، سلب )+ رای (رأی عربی ) (حاشیه ٔ برهان چ معین ). بی تدبیر. بی عقل . (برهان قاطع) (آنندراج ). بی فکر. (شمس اللغات ). آن که در رأی و تدبیر خود خطا کند. از (شعوری ). بی رای . بی فکر. بی اندیشه . بی تأمل . بی تدبیر. غافل . بی احتیاط. (ناظم الاطباء). || منکر. بی اعتقاد. (برهان قاطع) (آنندراج ). منکرچیزهای عیان . (از فرهنگ شعوری ). || منکر.زشت . (جهانگیری ) (رشیدی ). زشت . نامعقول . (شعوری ، ازمجمعالفرس ). ناشایسته .
ترجمه مقاله