ترجمه مقاله

نارین

لغت‌نامه دهخدا

نارین . (مغولی ، اِ) مغول به خزانه ٔ محتوی جواهرات و زر سرخ که زیر نظر مستقیم سلطان وقت بوده است نارین می گفته اند. رشیدالدین فضل اﷲ آرد: در این وقت پادشاه اسلام ضبط آن چنان فرمود که خزانها جدا باشد هرآنچه مرصعات بود تمامت به دست مبارک در صندوق نهد چنانکه اگر تصرفی رود فی الحال معلوم گردد... و پادشاه آن را قفل بزرگ زند... یک کس از خزانه داران به اتفاق خواجه سرائی معین محافظت می کنند... و هرآنچه زر سرخ بود و جامهای خاصی که در کارخانه ها بسازند، بر قاعده وزیر مفصل بنویسد و هم در عهده ٔ آن دو شخص مذکور باشد و تا پادشاه اسلام پروانه ٔ مطلق نفرماید قطعاً هیچ از آن خرج نکنند. و هرآنچه زر سفیدو انواع جامها بود که پیوسته خرج کنند خزانه داری و خواجه سرائی دیگر را نصب فرموده ... تا آنچه از آن خرج رود وزیر پروانه می نویسد. و خزانه ٔ اول را نارین و دوم را بیدون می گویند. (تاریخ غازانی ص 332 و 333).
ترجمه مقاله