ترجمه مقاله

ناسور شدن

لغت‌نامه دهخدا

ناسور شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ناسورگشتن . در تداول ،به دو لخت شدن جراحت یا قرحه به علت سوده شدن به جامه یا جز آن . به واسطه ٔ سوده شدن به خون افتادن جراحت و قرحه . (یادداشت مؤلف ). || چرکین شدن ریش . رجوع به ناسور شود : و اندر این مدت جزوی دیگر که درست باشد از شش سوخته شود و ریش فراخترگردد و باشد که ناسور گردد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
ترجمه مقاله