ترجمه مقاله

ناشغ

لغت‌نامه دهخدا

ناشغ. [ ش ِ ] (ع ص ) اسم فاعل است از نشغ. (اقرب الموارد) (المنجد). رجوع به نشغ شود. || کسی که به سبب شوق یا افسوس نعره می زند و گریه در سینه می گرداند چندانکه بیهوش می شود. (ناظم الاطباء) . رجوع به تنشغ شود. ج ، نُشَّغ. || الذی یجی ٔ بعد الجهد. (معجم متن اللغة) (ذیل اقرب الموارد از تاج العروس ). || شاهق . (معجم متن اللغة). بلند. مرتفع.
ترجمه مقاله