ترجمه مقاله

ناصرالدین

لغت‌نامه دهخدا

ناصرالدین . [ ص ِ رُدْ دی ] (اِخ ) عبدالرحیم بن طاهر، مکنی به ابواسحاق از دانشمندان قرن هشتم شیرازست . مؤلف شدّالازار که خود مجلس درس او را درک کرده و مصاحب و جلیس وی بوده است او را دانشمند و فیلسوف عالی مقامی معرفی می کندکه به مال و جاه دنیا التفاتی نداشت و افاضل و فحول دانشمندان در مجلس تدریس وی که سحرگاهان شروع می شد شرکت می کردند. و هم او آرد: «وی دوست مساکین و متجنب از سلاطین و کثیرالذکر و دائم الفکر و راضی به قضای خدا بود و از تنگدستی و تغیر احوال پروائی نمی کرد». او راست : کتاب المنظومة فی المنطق و غیره . وی روز عیدفطر سنه ٔ 756 هَ . ق . درگذشت و در جوار مرقد پدرش در درب فسای شیراز به خاک سپرده شد. از اشعار اوست :
اذاکنت من شیراز فی رأس فرسخ
شممت نسیم الجود من باب دارهم
فواها لمن اضحی جوار حریمهم
و طوبی لمن امسی قریب جدارهم .
و نیز رجوع به شدالازار ص 187 و دانشمندان و سخن سرایان فارس شود.
ترجمه مقاله