ترجمه مقاله

ناطع

لغت‌نامه دهخدا

ناطع. [ طِ ] (ع ص ) آنکه با دندان های پیشین می خورد. (ناظم الاطباء) . || که لقمه را قطع کندو به خوان بازگرداند. (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). که لقمه ٔ گاززده را به سفره بازبرگرداند. || آنکه در کام سخن می گوید. (ناظم الاطباء) || خالص . گویند: بیاض ناطع. (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). الخالص من اللون و غیرها. (المنجد) بیاض ناطع؛ سپیدی خالص . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله