ترجمه مقاله

ناطل

لغت‌نامه دهخدا

ناطل . [ طِ ] (ع اِ) یک آشام از آب و شیر و شیره . (منتهی الارب ) (آنندراج ).یک آشام از آب و شیر و شراب . (ناظم الاطباء). جرعه ای از آب و شیر و شراب . (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). || فضله ای که در پیاله باقی باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنچه در پیمانه باقی می ماند. (ناظم الاطباء). الفضلة تبقی فی الاناء. (معجم متن اللغة). آن مقدار از شراب که در پیمانه باقی ماند. (المرصع). ته گیلاس . ته پیاله . || خمر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). خمر. می . (ناظم الاطباء). || پیاله ٔ شراب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). پیمانه ٔ شراب . (ناظم الاطباء). پیمانه ، یا پیمانه ٔ مخصوص شراب . (معجم متن اللغة). کوزه ای که شراب بدان پیمایند. کوز تکال به الخمر. (اقرب الموارد). پیمانه ٔ خمر. (مهذب الاسماء). پیمانه . (زمخشری ). || شی ٔ قلیل . (معجم متن اللغة): ماظفرت بناطل ؛ چیزی دست یاب نشد. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). ما فی الدار ناطل ؛ شی ٔ یسیر. (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله