ترجمه مقاله

ناغض

لغت‌نامه دهخدا

ناغض . [ غ ِ ] (ع ص ) اسم فاعل از نغض است . رجوع به نغض شود. || غیم ناغض ؛ ابر جنبده در پی یکدیگر. (منتهی الارب ). ابرهای جنبنده که بر روی همدیگر بغلتد. (ناظم الاطباء). ابرهائی که یکی بر اثر دیگری متحرک باشد. (از اقرب الموارد). || (اِ) کرکرانک کتف که جنبان باشد یا هر جای جنبان . (منتهی الارب ). غضروف الکتف حیث یجی ٔ و یذهب منه . (اقرب الموارد). نغض الکتف . غرضوف الکتف . (از معجم متن اللغة). غضروف کتف . (ناظم الاطباء). || در انسان : بن گردن ، آنجا که سر را حرکت دهد. (اقرب الموارد) (المنجد).
ترجمه مقاله