ترجمه مقاله

نافطة

لغت‌نامه دهخدا

نافطة. [ ف ِ طَ ] (ع ص ، اِ) کف نافطة؛ کف دست آبله کرده و شوخ بسته . (منتهی الارب ). نفیطة. منفوطة. دستی که بر اثر کار فروان قرحه و آبله برآورده باشد. (از معجم متن اللغة). || بز ماده ، یا از اتباع است عافطة را، یقال : ما له عافطة و لانافطة. (منتهی الارب ). ماعزة. (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). ما له عافطة و لانافطة؛ نیست او را چیزی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || رغوة نافطة؛ ذات نفاخات . (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد). || بز و گوسفند که دفعه دفعه کمیز اندازد. (منتهی الارب ). هر بز ماده و گوسپندی که دفعه به دفعه کمیز اندازد. (ناظم الاطباء): عنز نافطة؛ای تنفط ببولها، ای تدفعه دفعاً. (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله