ترجمه مقاله

نامحکم

لغت‌نامه دهخدا

نامحکم . [ م ُ ک َ ] (ص مرکب ) سست . نااستوار :
نخست اندیشه کن آنگاه گفتار
که نامحکم بود بی اصل دیوار.

سعدی .


ترجمه مقاله