نانیوشنده
لغتنامه دهخدا
نانیوشنده . [ نیوش َ دَ / دِ ] (نف مرکب ) ناشنونده . || که نمی نیوشد. که نصیحت شنو نیست . ناپذیرنده :
چه می گویم ای نانیوشنده مرد
ترا گوش بر قصه ٔ خواب و خورد.
چه می گویم ای نانیوشنده مرد
ترا گوش بر قصه ٔ خواب و خورد.
نظامی .