ترجمه مقاله

نان تلخ

لغت‌نامه دهخدا

نان تلخ . [ ن ِ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از نان سردشده و شب مانده و کهنه . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). نان متعفن و از مزه برگشته و این از جهت امتداد زمان بود. (آنندراج ).
ترجمه مقاله