ترجمه مقاله

ناوکی

لغت‌نامه دهخدا

ناوکی . [ وَ] (ص نسبی ) منسوب به ناوک است . رجوع به ناوک شود.
- تیر ناوکی ؛ حظوه . (تفلیسی ) :
اندام دشمنان تو از تیر ناوکی
مانند سوک [ و ؟ ] خوشه ٔ جو باد آژده .

شاکر بخاری (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ).


آن دیده را که در تو نظر دارد از حسد
روید بجای هر مژه ای تیر ناوکی .

سوزنی .


ترجمه مقاله