ترجمه مقاله

ناپدیدار کردن

لغت‌نامه دهخدا

ناپدیدار کردن . [ پ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) معدوم کردن . نیست کردن . افناء. از بین بردن . محو و نیست و نابودن کردن :
کرازاد و پرورد دارد نیاز
کشد پس کند ناپدیدار باز.

اسدی .


ترجمه مقاله