ترجمه مقاله

ناکاشته

لغت‌نامه دهخدا

ناکاشته . [ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) نکشته . کاشته ناشده . نکاشته . غیرمزروع . دست نخورده . مقابل کاشته : زمین معمور ناکاشته بدین مرد به اجارت دادیم . (سندبادنامه ص 263).
ترجمه مقاله