ترجمه مقاله

ناکب

لغت‌نامه دهخدا

ناکب . [ ک ِ ] (ع ص ) عدول کننده . اعراض کننده . أنکب . (معجم متن اللغة). عدول کننده ٔ از راه و کناره گیرنده . (ناظم الاطباء). || میل کننده از جای خود به سوی دیگر. (از اقرب الموارد). مایل :
تا رایت نورانی شاهنشه انجم
ناصب شود از مشرق و در مغرب ناکب .

سوزنی .


ترجمه مقاله