ناگزاینده
لغتنامه دهخدا
ناگزاینده . [ گ َ ی َدَ / دِ ] (نف مرکب ) نگزاینده . که گزاینده و گزنده نیست . آنکه نگزد و آزار نرساند. بی آزار :
چه خوش داستانی زد آن هوشمند
که بر ناگزاینده ناید گزند.
|| آنکه تعذیب می کند بدون گزند و ضرر. (ناظم الاطباء).
چه خوش داستانی زد آن هوشمند
که بر ناگزاینده ناید گزند.
نظامی .
|| آنکه تعذیب می کند بدون گزند و ضرر. (ناظم الاطباء).