ترجمه مقاله

ناگزرد

لغت‌نامه دهخدا

ناگزرد. [ گ ُ زَ ] (ص مرکب ) ضروری . ناگزیر. (از آنندراج ). ناگزر. ناگزران . (از ناظم الاطباء) :
باد همچون آسمان و آفتاب
در نظام کل وجودش ناگزرد.

انوری .


رجوع به ناگزر شود.
ترجمه مقاله