ترجمه مقاله

نباح

لغت‌نامه دهخدا

نباح . [ ن ُ ] (ع مص ) خشن شدن آواز هدهد به خاطر سالمند شدن آن . (از اقرب الموارد از اللسان ) (از معجم متن اللغة) (از المنجد). || هجا گفتن شاعر. (معجم متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). گویند: نبحتنی کلابک ؛ لحقتنی شتائمک . (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة) (المنجد). || (اِ) آواز سگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بانگ سگ . (مهذب الاسماء) (دهار) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). بانگ غیرمعتاد سگ که در عرف آن را ناله ٔ سگ گویند. (غیاث اللغات از منتخب اللغات و کشف اللغات و صراح ). عوعو. واق واق . وق وق :
اگرچه هر دو به آواز و بانگ معروفند
زئیر شیر شناسند مردمان ز نباح .

مسعودسعد.


ز ویرانه ٔ عارفی ژنده پوش
یکی را نباح سگ آمد به گوش .

سعدی .


|| آواز شیر بیشه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بانگ شیران . (از معجم متن اللغة). || بانگ نوعی مار بزرگ که آن را اَسوَد خوانند. (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله