ترجمه مقاله

نباشی

لغت‌نامه دهخدا

نباشی . [ ن َب ْ با ] (حامص )کفن آهنجی . (ناظم الاطباء). نبش قبر کردن . شکافتن قبرو دزدیدن کفن . عمل نباش . رجوع به نبش و نباش شود.
ترجمه مقاله