نبرد آوردن
لغتنامه دهخدا
نبرد آوردن . [ ن َ ب َ وَ دَ ] (مص مرکب ) جنگیدن . جنگ کردن . نبرد کردن . رجوع به نبرد و نبرد کردن شود. || حریف گشتن . داخل شدن (در مسابقه و پیکار) :
نهادیم بر جای شطرنج نرد
کنون تا به بازی که آرد نبرد.
رجوع به نبرد کردن شود.
نهادیم بر جای شطرنج نرد
کنون تا به بازی که آرد نبرد.
فردوسی .
رجوع به نبرد کردن شود.