ترجمه مقاله

نبوخ

لغت‌نامه دهخدا

نبوخ . [ ن ُ ] (ع مص ) ترش گردیدن خمیر و تباه شدن آن .(از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). ورآمدن و تخمیر شدن و ترش گردیدن و فاسد گشتن خمیر. (از معجم متن اللغة). نفخ کردن خمیر. (از اقرب الموارد). ترش و فاسد شدن خمیر. (از اقرب الموارد از قاموس ).
ترجمه مقاله