ترجمه مقاله

نتوض

لغت‌نامه دهخدا

نتوض . [ ن ُ ] (ع مص ) پیدا شدن مرضی و جوششی به پوست ، پس آن درب را به هیجان درآوردن و کفانیدن طرائق را. (از منتهی الارب )(آنندراج ). مبتلا گشتن پوست به خشک ریشه و گری خشک و مانند آن . (از ناظم الاطباء): نتض الجلد؛ تقشر من داءکالقوباء. (معجم متن اللغة) (المنجد). خرج به داء فاثار القوباء ثم تقشر طرائق بعضها من بعض ، و عبارة: ابن القطاع «تقشر من داء کالقوبا». (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله