ترجمه مقاله

نثارافشان

لغت‌نامه دهخدا

نثارافشان . [ ن ِ اَ ] (نف مرکب ) که نثار می کند. که زر و سیم و جز آن بر سر یا پای کسی می افشاند. که شاباش کند. نثارافشاننده . نثارگر :
شهریان بر درش نثارافشان
گشته بام و درش نگارافشان .

نظامی .


انجم نثارافشان او اجری خوری از خوان او
از ماهی بریان او نزل مهنا داشته .

خاقانی .


ترجمه مقاله