ترجمه مقاله

نثاری

لغت‌نامه دهخدا

نثاری . [ ن ِ ] (اِخ ) تقی اصفهانی . به روایت مؤلف صبح گلشن شغل وی در اصفهان عصاری بوده است و در عهد سلطنت اکبر پادشاه به هندرفته و بعد از مدتی به وطن خود بازگشته . او راست :
دست و شمشیر و مژه غرقه ٔ خون می آید
عالمی کشته ببینید که چون می آید.
رجوع به تذکره ٔ صبح گلشن ص 503 و قاموس الاعلام ج 6 ص 4561 شود.
ترجمه مقاله