ترجمه مقاله

نجابت

لغت‌نامه دهخدا

نجابت . [ ن َ ب َ ] (ع اِمص ) اصالت . بزرگواری . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). پاکی نژاد و گرامی بودن آن . (ناظم الاطباء). نجیب بودن . باحسب بودن . از خانواده ٔ خوب بودن . (فرهنگ نظام ). نبالت . نیکوگوهری . پروز. نکوگهری : پیش ما عزیز باشد چون فرزندی که کدام کس بود این کار را سزاوارتر از وی به حکم پسر پدری و نجابت و شایستگی . (تاریخ بیهقی ص 335). || (مص )گرامی شدن . (غیاث اللغات ). گرامی و گرامی نژاد گردیدن . (آنندراج ). گوهری شدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). نجیب شدن . (زوزنی ). رجوع به نجابة شود.
ترجمه مقاله