ترجمه مقاله

نجاری سمرقندی

لغت‌نامه دهخدا

نجاری سمرقندی .[ ن َج ْ جا ی ِ س َ م َ ق َ ] (اِخ ) اسعد، ملقب به سعدالدین و متخلص به نجاری . از شاعران نیمه ٔ اول قرن ششم هجری است و به روایت عوفی «اکثر نظم او رباعیات است و در آن شیوه شهرتی دارد». نظامی عروضی در چهارمقاله نام او را نجار ساغرجی نوشته و گوید که از شعرای دربار خضرخان و معاصر با عمعق است . از اشعار اوست :
دیوانه مرا دو زلف بر بند تو کرد
بیگانه مرا ز خویش پیوند تو کرد
قصه چه کنم دراز، کوتاه این است
ما را به سمرقند سمر، قند تو کرد.
ای روی دل دلشده جز سوی تو نی
تن را دل و جان بجای یک موی تو نی
بیچاره دل خون شده را وقت سرشک
از دیده گذر باشد و از روی تو نی .
آن دلبر قصاب ز من باد بحل
هرچند که برگرفت و کردم بسمل
زلفش چو قناره شدسراسر معلاق
آونگ بجای گوشت از وی همه دل .
رجوع به چهارمقاله ٔ نظامی عروضی چ قزوینی به کوشش معین ، تعلیقات صص 139 - 140 ولباب الالباب ج 2 ص 383 و احوال و اشعار رودکی ص 458 شود.
ترجمه مقاله