ترجمه مقاله

نجف آباد

لغت‌نامه دهخدا

نجف آباد. [ ن َ ج َ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای هفتگانه ٔ شهرستان بیجار که در مغرب بیجار واقع، و محدود است از طرف شمال به دهستان قراتوره ٔ بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج ، از طرف شمال شرقی به دهستان سیلتان ، از مشرق به دهستان پیرتاج و خسروآباد، از جنوب غربی به دهستان حسین آباد. هوای این دهستان سردسیر است ، آبش از چشمه ها، محصولش غلات دیمی و لبنیات است . در قسمت جنوب غربی دهستان ارتفاعات زیرآباد قرار دارد، شیب اراضی دهستان از جنوب به شمال و به طرف رودخانه ٔ قزل اوزان است . زمین آن شن رسی و برای زراعت دیم بسیار مناسب است . رودخانه ٔ قزل اوزان در شمال دهستان از مغرب به طرف مشرق جریان دارد اما چون درگودی واقع است مورد استفاده نیست . رودخانه های کوچک و متعددی از ارتفاعات جنوبی به طرف قزل اوزان جاری است که تمام ایام سال دارای آب نیستند، اکثر قراء دهستان در طول دره های این رودخانه ها واقع شده و از چشمه هاو زه آب آنها مشروب میشود. شغل عمده ٔ اهالی زراعت و گله داری و صنعت دستی زنان بافتن قالیچه و جاجیم است .این دهستان از 55 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و درحدود 9000 تن سکنه دارد. مرکز آن آبادی نجف آباد است که بر کنار راه بیجار به سنندج واقع است . قراء مهم آن عبارتند از قره طور، حلوائی ، شیرکش ، الوندقلی ، عباس آباد و حصارسفید. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
ترجمه مقاله