ترجمه مقاله

نجل

لغت‌نامه دهخدا

نجل . [ ن َ ج َ ] (ع اِ) کسانی که پشکل و سرگین و مانند آن را برای اصلاح گل خشت از جائی نقل کنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || (مص ) فراخ چشم گردیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). فراخ شدن چشم و زیبا شدن آن . (از اقرب الموارد). انجل و نجلاء شدن . فراخ چشم گشتن .
ترجمه مقاله