ترجمه مقاله

نجوع

لغت‌نامه دهخدا

نجوع . [ ن َ ] (ع اِ) آرد جو و مانند آن که آن را به آب و یخ تنک کنند مثال دوغ و ستور را خورانند تا فربه گردد، و آن رامدید نیز نامند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آب و آردی که شتر را خورانند. (المنجد). || نجوع الصبی ؛ شیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (ص ) ماء نجوع ؛ آب ساده و خوشگوار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آبی گوارنده . (مهذب الاسماء).
ترجمه مقاله