ترجمه مقاله

نجیل

لغت‌نامه دهخدا

نجیل . [ ن َ ] (ع اِ) هرم که نوعی از گیاه شور است و برگ شکسته ٔ آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || نجیر. گزمازج . ثمرةالطرفاء. (از برهان قاطع) (از آنندراج ). گزمازه . بار درخت گز. (ناظم الاطباء). نجم . نجیر. ثیل . اغرسطس . (یادداشت مؤلف ). رستنی است که نجلیات از قصیل آن بود و ریشه های آن به کثرت پراکنده و گسترده می شود چنانکه ریشه کن ساختن آن دشوار است و برای کشت زیانی عظیم دارد. و نیز نجیل آنچه از برگ نجیل شکسته شود. (از المنجد). ج ، نُجُل . رجوع به ثیل شود.
ترجمه مقاله