نخچیللغتنامه دهخدانخچیل . [ ن َ ] (اِ) نخچل . گرفتن اندام با دو سر ناخن دست یادو انگشت چنانکه به درد آید. (برهان قاطع) (آنندراج ). نخچل . نشکنج . (ناظم الاطباء). نخجل . (جهانگیری ).