ترجمه مقاله

ندی

لغت‌نامه دهخدا

ندی . [ ن َ دا ] (ع اِ) خاک نمناک . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). ثَری ̍. (اقرب الموارد) (از المنجد). || نم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (دهار). تری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ثاد. نداوت . ندوت . رطوبت . بلل . ج ، انداء، اندیة. || تری روز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). تری روز مانند شبنم و باران . (ناظم الاطباء). شبنم . ژاله . ما اصاب من بلل و بعضهم یقول ما سقط آخر اللیل واما الذی یسقط اوله فهو السدی . || باران .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || پیه . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). چربی . (ناظم الاطباء). شحم . (اقرب الموارد) (از المنجد). || پایان چیزی و نهایت آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). غایت . (از اقرب الموارد). || چیزی است که بدان بوی خوش کنند مانند بخور. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از آنندراج ). چیزی که بدان بوی خوش کنند و بخور دهند. (ناظم الاطباء). ج ، انداء، اندیة. || بلندآوازی . (منتهی الارب ). بلندی آواز. (آنندراج ). بلندی آواز و دوری آن . (ناظم الاطباء). || دهش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بخشش . (ناظم الاطباء).جود. (اقرب الموارد) (المنجد). فضل . خیر. (المنجد).عطاء. (از منتهی الارب ). سخا. جوانمردی :
آمد آن اصل شرع و شاخ هدی
آمد آن برگ عقل وبار ندی .

بوالفرج .


|| علف . (منتهی الارب ) (آنندراج ). علف تازه . (ناظم الاطباء). کلأ. (اقرب الموارد) (از المنجد). گیاه . || (مص ) نمناک و تر شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). نمگن شدن . (زوزنی ). تر شدن . (دهار). || از دور آواز کردن کسی را. (ناظم الاطباء). || جود کردن . (زوزنی ). جوانمردی کردن . (دهار).
ترجمه مقاله