ترجمه مقاله

نرم لگام

لغت‌نامه دهخدا

نرم لگام . [ ن َ ل ِ ] (ص مرکب ) کنایه از اسب خوش جلو باشد یعنی سرکش نباشد. (برهان قاطع). اسبی که به هر طرف بخواهند بگردد و بر وفق خواهش سوار راه برود. (آنندراج ). راهوار. رام . (ناظم الاطباء). اسب خوش رفتار. (انجمن آرا) :
فلک تیزعنان تا به ابد نرم لگام .

انوری (از آنندراج ).


|| مطیع. فرمانبردار. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). آدم فرمانبردار. (انجمن آرا).
ترجمه مقاله