ترجمه مقاله

نری

لغت‌نامه دهخدا

نری . [ ن َ ] (حامص ) از: «نر» + «ی » (حاصل مصدر، اسم معنی ). نر بودن . فحلی . فحولت . (یادداشت مؤلف ). مقابل مادگی . || مردانگی . شجاعت . رجوع به نَرّی شود. || (اِ) آلت رجولیت را گویند مطلقاً، خواه از انسان و خواه از حیوان دیگر باشد. (برهان قاطع) (آنندراج ). آلت تناسل . نره . (از ناظم الاطباء). || نوع مذکر. (ناظم الاطباء). || نر از گوسپندان . قوچ . گوسپند نر. مقابل میش . || پوست میش پیراسته شده . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله