ترجمه مقاله

نزال

لغت‌نامه دهخدا

نزال . [ ن ِ ] (ع مص ) منازلة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (المنجد) (زوزنی ). فرودآمدن دو گروه با هم از شتر بر اسب جهت کارزار و فرودآمدن دو گروه با هم در حرب . (ازمنتهی الارب ) (آنندراج ). پیاده جنگ کردن . (از زوزنی ). فرودآمدن دو گروه از شتر و بر اسب سوار شدن جهت کارزار و جدال با خود. (ناظم الاطباء). با هم جنگیدن و فرودآمدن هر یک در مقابل دیگری و گویند: حاربوا بالنزال ؛ و آن چنان است که دو دسته از شتران خود فرودآیند و بر اسبان نشینند مضاربه را. (از اقرب الموارد). || (اِمص ) جدال . کارزار. جنگ :
نزول مرگ باشد بر اعادی
سر شمشیر او روز نزالا.

عنصری .


و در قتال و نزال مقاومت نمود. (جهانگشای جوینی ). ودر موقف قتال و نزال تقدم کرده بودند. (جهانگشای جوینی ).
ترجمه مقاله