ترجمه مقاله

نسح

لغت‌نامه دهخدا

نسح . [ ن َ ] (ع اِ) ریزه و شکسته ٔ پوست خرما و غلاف خرما و مانند آن که در تک خنور ماند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از معجم متن اللغة) (ناظم الاطباء) (از المنجد) (از اقرب الموارد). نُساح . (معجم متن اللغة) (المنجد) (از اقرب الموارد). || (مص ) برداشتن و پرانیدن خاک را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از معجم متن اللغة) (اقرب الموارد) (از المنجد). || طمع کردن . (از معجم متن اللغة). رجوع به نَسَح شود.
ترجمه مقاله